محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

نفس مامان و بابا

100روزگی

محمدپارسا جون 100 روزگیت مبارک.ایشالاه  100 ساله شی، نه 120 ساله شی، نه 120 سال کمه همیشه زنده باشی. پسرم این روزها خیلی بازیگوش شدی موقع شیر خوردن بازیگوشی میکنی گاهی بهم نگاه می کنی و لبخند می زنی و بعد به شیر خوردن ادامه میدی و منم قربون صدقت میرم.دوست داری یکی کنارت باشه و باهات بازی کنه. وقتی داری حرف می زنی اگه بهت نگاه نکنیم اعتراض می کنی. وقتی آشپزخونه هستم مدام باید با صدای بلند باهات حرف بزنم وگرنه لبتو آویزون می کنی بعد می زنی زیر گریه. من به قربون اغو گفتنت عزیزم.کتاب 3 تا 6 ماه رو هم باهم کار می کنیم. با دقت به صفحه نگاه می کنی، بعضی صفحاتش خیلی هیجان زده ات می کنه و خیلی محکم دست و پا می زنی.منم میگم مامانی چی نوشته واسه...
19 ارديبهشت 1392

دو ماه و سه هفته و سه روز

دلبندم محمدپارسا جان دو ماه و سه هفته و سه روزه در کنارمون هستی.عزیز دل مامان ، هر روز بیشتر از روز قبل دوستت دارم .چند روز پیش بغل بابابزرگ بودی بعدش بابابزرگ گذاشتت سر جات و رفت لباسشو عوض کرد لباسش جدید بود و تو با اون لباس ندیده بودیش و دوباره اومد بغلت کرد.(هر روز داری می بینیش و باهاش جوری)چند لحظه نگاهش کردی،لبت آویزون شد و زدی زیر گریه،انگاری نشناختیش!!!یعنی پسرم غریبه و آشنا رو تشخیص میده؟!من و باباتو می شناسی پسرم.بابات بغلت کرد و نازت کرد و آروم شدی.
3 ارديبهشت 1392
1